یکشنبه 88 آذر 15 , ساعت 12:23 عصر
به نا خدای... با سلام چند روزی هست که مطلب جدید ننوشتم اما امروز جا داره که مطلب جدیدی بنویسم پس ابتدا عیدتون مبارک و این عید ولایت رو به همه مسلمانان تبریک میگم. اما حالا می خوام چی بنویسم، نمیدونم. ولی ابتدا یه پاسخ ، ولی نمی گم پاسخ کی یا پاسخ چی اونکه سوال داره خودش پاسخ بگیره البته قول نمیدم پاسخم درست باشه اما می نویسم پس بسم الله: ما می نویسیم در عینی که نویسنده نیستیم و در عینی که می دونیم نوشته ما مورد پسند خیلی ها قرار نمی گیره اما قرار است ابتدا برای دلمون بنویسم نه کسه دیگه و اونوقته که اگه متنت به دلت نشست به دل بقیه هم میشینه و اون زمانه که نباید از نوشتن هم خسته شد حتی اگه کسی نوشته هاتو نفهمید ، چون می دونی که یه دل داری که نوشته هاتو با همه حرفهاش می فهمه و اگه کسی جوابمونو نمیده یه نفر هست ، میشنوه و جواب میده ، داد بزن و صداش بزن... یه چیز دیگه شاید به یه نفر دیگه ، ما آدما تو لحظه های زیادی فکر می کنیم که دیگه تنها شدیم و دیگه هیچ امیدی نیست و باید دفترچه زندگیمون همینجا بسته بشه اما تنها یه جمله میگم با اینکه تکراری و بارها گفتم، خدایی که ناامیدی نسبت به خودشو گناه کبیره دونسته و به ما اجازه ناامیدی نداده ما رو ناامید نمیکنه و حال حرف خودم با اونکه بالای سر همه ماست شاید بگید باز می خواد روضه حسین کرد شبستری رو بخونه اما فقط بهش میگم من منتظرتم
![](http://www.parsiblog.com/FirendsAlbum/jamande68/3.JPG) یا علی
![](http://nmadasamy.com/images/Sunset.jpg)
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|